مهم یک جسارت و توصیه برادرانه به عزیزان بازیساز...
#11
سلام
آقا نریمان کلا با پستای جنجالی معروفه دیگه 41 ولی بدرد بخور.

حسام که مثل همیشه به خاک و خون کشید بحث رو خخخ

بازیسازی رو واقعا نباید به چشم شغل دید , مگر اینکه از یه بازیتون سود خوبی کرده باشید و با پشتوانه ی اون سود , برید بازی جدیدی درست کنید.
نمونه ی بارزش هم همین آقا حسام خودمون که شغل اصلیش بازی سازی نیست در حال حاضر

 آقای نستری , آقا مجتبی , Vng , آقا قاسم و . . . حتی خودِ من , شغل اصلیمون چیزیست دِگَر.

هزار و یک دلیل داره که بچه های این انجمن بازی هاشون چه خوب چه بد , دیده نشده
که حسام بهش اشاره کرد , دلار و تحریم و تورم و . . .

اما این حرف نریمان واقعا درست بود , اگه امروز اومدین توی بازیسازی که فرداش نه , پسفرداش میلیونی درآمد داشته باشید , بهتره تا از ایستگاه دور نشدیم پیاده بشین.

یه چیزی که هیچوقت از ذهنم پاک نمیشه اینه که سازندگان بازی انگری بردز بیش از 80 پروژه شکست خورده داشتن تا موفق شدن
اونا تازه مشکلات ما ایرانی ها رو هم نداشتن ولی طول کشید تا موفق شدن
اما , اما , اما موفق شدن در نهایت

شما هم اگه وارد بازیسازی شدید , انتظار یک شبه موفق شدن رو نداشته باشید.

 
رسید مژده که ایّام غم نخواهد ماند چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
  پاسخ


 سپاس شده توسط: Amirhesam.KH ، nariman ، hasansanaei ، Mehrdad ، general-sherman ، MdSarli ، Master Badfar
#12
سلام.
بحث خوبیه واقعا، و منم میخواستم بارها این بحث رو راه بندازم. من تقریبا حرف همه ی بچه ها رو با هم کنار هم بذاریم، قبول دارم!
باید هم عرض کنم که، هم میشه بازی سازی رو به عنوان یه شغل اصلی در نظر گرفت، هم میشه به عنوان یک شغل جانبی ، و هم به عنوان یک سکوی پرتاب !

به عنوان شغل اصلی رو که باید یا هنر و کدنویسی رو کنار هم داشته باشید و یا یه تیم بشید و کار بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید، بسازید  ( فکر کنم 80 تا شد محمد ! ) تا بتونین یه انگری برزد بسازین! و واقعا باید گفت، هیچ کسی ، با اولین بازی که ساخته موفق نشده، یا لااقل باید گفت که شاید بازی هایی ساخته که منتشر نکرده، یا از انتشار در آورده و ...! ولی واقعا تا یه چندتایی بازی نسازین، تجربه ی خوبی بدست نمیارین!

بازی سازی به عنوان یک شغل جانبی، برای یه عده که یا علاقه دارند به اینکار خوبه ( که من نمونه های ایرانی و خارجی رو دیدم که یه مدتی روی یه پروژه وقت گذاشته، و مثلا بازیش گرفته و بعد حتی بعضی هاشون از اون شغل اصلی در اومدن و رفتن ادامه ی همین بازی سازی! و یا برای کسانی که یه پولی دارند یا بازم یه وقتی دارند و یه هنری و ...، میسازن ببینن چی میشه!

اما یه دسته که تقریبا خودم توی این دسته هستم، چند تا کار ساختم که فارغ از اینکه چقدر درآمد داشتن و الان هم چقدر درآمد دارن، باید بگم که برام شد یه سکوی پرتاب که بتونم به عنوان یه برنامه نویس، توی شرکت های مختلفی کار کنم! در واقع با ساخت چند تا کار، برای خودم اعتباری کسب کردم که من رو به عنوان یه فرد تقریبا دارای یه تجربه ی چند درصدی، هر جایی میرفتم ، استخدام میکردند!
و برای اینکه دستتون بیاد! من میگم که بعد از بازی مدافعان، حدود 150 میلیون ، حقوق برنامه نویسی توی شرکت های مختلف گرفتم! که البته، فقط باهاش گذران زندگی میکنم، خب ولی قبول دارم که درآمدش به اندازه ی یک متخصص مغز و اعصاب نیست، ولی خب! یه مثالی که من میزنم همیشه به نزدیکانم، اینه که برنامه نویسی کنترل Z داره! ولی جراحی مغز و اعصاب! نه!

در کل، خواستم بگم حرف نریمان درسته، حرف حسام و محمد هم همینطور، و حرف بقیه ی عزیزان

ولی خب، همه دوست ندارن دکتر بشن، همه دوست ندارن کارمند باشن، همه دوست ندارن زیردست کسی باشن، همه دوست ندارن بله قربان گو باشن ، همه دوست ندارن ریسک نکنن، همه دوست ندارن که از ریسکشون لذت نبرن و ....................! همه هم دوست ندارن برنامه نویس بشن!

شما سایت یک پزشک رو اگه دیده باشین، یک پزشکی ، اومده بود سمت وبلاگ نویسی! و دکتر بازی رو گذاشته بود کنار!
شما اگه همین چند روز پیش عصر جدید رو دیده باشین، پسره پزشکی میخوند، با خانواده صحبت کرده، اومده سمت خوانندگی!
یا یکی بود که اومده بود سمت استندآپ !

این بود قصه ی پر غصه ی ما!

عید غدیر هم مبارک

 
  پاسخ


 سپاس شده توسط: Moein.Fa ، shazde ، hamedbz ، kakmamad ، nariman ، Amirhesam.KH ، hasansanaei ، general-sherman ، MdSarli ، Master Badfar
#13
من قبل از هر چیز عید رو خدمت بچه های انجمن تبریک بگم.
و بعدش تشکر کنم از بزرگهای انجمن که افتخار میدن و تو این بحث تجربیاتشون رو به اشتراک میگذارن. آقا محمد و آقا مصطفی ممنونم از شما.
من یه توضیح مجدد بدم فکر کنم شاید از گفته هام برداشت اشتباه شد. اگر پست اول رو با دقت خونده باشید متوجه میشید که من هیچوقت با قطعیت در مورد هیچ چیزی صحبت نکردم. همه چیز رو نسبی و بر مبنای احتمالات عرض کردم.
من تو تمام مقاطع تحصیلیم رشته ام یا ریاضی بوده یا وابسته به ریاضی بنابراین اصلا ذهنم ذهن ریاضیاتی هست و دنیا رو از جنبه ریاضی میبینم.
من عرضم این هست که زندگی از شروع تا پایانش تشکیل شده از یکسری انتخابها و قمارها و حوادث تصادفی. همه میدونیم که همه انسانهایی که به دنیا میان در واقع برنده اولین لاتاری زندگیشون شدن. همینکه از میان میلیونها اسپرم, اسپرم اون انسان انتخاب میشه برای لقاح پس در واقع همه ما در بدو تولد برنده لاتاری با احتمال محال و نزدیک به صفر یک میلیونیوم شدیم. ما هممون یک لاتاری محال رو بردیم که الان اینجاییم (معذرت میخوام بابت مثال مثبت 18 اما لازم بود).
در مورد انتخاب شغل بازیسازی هم من عرضم این بود که یک فردی که تو دوران نوجوانی و اول جوانی هست با تصمیماتش داره روی بقیه عمرش قمار میکنه. کسی که سراغ کسب علم آکادمیک و یا تجربی برای یک حرفه, با شانس موفقیت بالاتر و تضمین شده تر میره, درواقع داره ریسک شکست زندگیش رو کمتر میکنه. توی ایران (تاکید میکنم توی ایران) شما اگر حرفه بازیسازی رو میخواین برای خودتون انتخاب کنین اکی خوبه اما باید بدونین که چقدر احتمال موفقیت دارین؟ حاضرین ریسکش رو بپذیرین؟ اگر جواب نداد پلن بی دارین؟ یا میخواین افسرده بشین و یا خودکشی کنین؟ من عرضم فقط همین هست که احتمال اینکه از این راه پولدار بشین نسبت به کارهای مشابه که همین مقدار روش انرژی بذارین بسیار بسیار بسیار کمتره. یه مصاحبه معروفی از محمدعلی کلی سلطان بوکس جهان هست که موقعی که در اوج قدرت و ثروت و شهرت بود خبرنگار آمریکایی ازش میپرسه که خیلی جوونها الگوشون شما هستین و میخوان عین شما بکسور بشن توصیه شما برای اونها چیه؟؟؟ میدونین چی جواب داد؟؟؟ در کمال ناباوری گفت من به همه اونها نصیحت میکنم که دنبال بوکسور شدن نیان... چون مگه چند نفرشون میتونن مثل من محمدعلی بشن؟؟؟ بقیه باید تا آخر عمر تو فقر بمونن پس همین انرژی رو بذارن روی کار, تحصیل و حرفه ای که آیندشون تضمین بشه...
همه کسانی که من رو از نزدیک میشناسن میدونن که من آدم منفی نگری به زندگی نیستم اما خودفریب هم نیستم. آقا حسام فرمودن چون نریمان خودش موفقیتی بدست نیاورده این مطلب رو بیان میکنه... در اینکه من هیچ موفقیتی هیچوقت در بازیسازی بدست نخواهم آورد که هیچ شکی نیست چون صد در صد انرژیم رو روش نمیتونم بذارم اما دوستان نزدیک به من تو همین انجمن میدونن که شعل اصلی و محل درآمد و تخصص اصلی من چیه... من هیچوقت روی درآمدزایی بازیهام برای تامین زندگیم حساب باز نکردم هرچند که اگر اینکار درآمد رویایی برام داشت صد در صد اینکار رو فول تایم انجام میدادم چون عاشقشم. من همینکه توی یک سال و حدودا نیمی که اصلا فهمیدم بازیسازی چیه دوتا باری ساختم که خودم از تجربه اش لذت ببرم از سرم هم زیادیه. پس بحث رو شخصیش نکنیم. من این بحث رو کلی عرض کردم. همه ما نسبت به اون نوجوونی که برای اولین بار وارد انجمن میشه و با عشق و علاقه دوست داره بدونه که اگر عمرشو تو این کار بذاره تهش چیه مدیونیم اگر براش راهش رو واقع گرایانه نشون ندیم. دادن أمارهایی مثل اینکه بازی انگری بردز انقدر میلیون دلار فروش داشته و ... یک نوجوون اول راه رو میبره تو رویا که پس اگر منم درس رو بیخیال بشم و فول تایم بازیسازی کنم میتونم مشکلات مالی پدر و مادرم رو از بین ببرم و خودم و اونارو غرق در پول بکنم... بر منکرش لعنت... ایشالله که بتونه اما باید بدونه توی ایران شانس این موفقیت چقدره؟ ارزشش رو داره که درس و کارش رو ول کنه یا نه؟
اون نوجوون تو این انجمن چشمش به دهن آقا مجتبی هست...
چشمش به دهن آقا مصطفی هست...
چشمش به دهن دکتر رضایی هست...
چشمش به دهن آقا حسام هست...
چشمش به دهن محمد آقا هست...
چشمش به دهن آقا ابراهیمی هست...
و بقیه بزرگان...
ارادتمند.

  پاسخ


 سپاس شده توسط: Mehrdad ، hasansanaei ، kakmamad ، Master Badfar ، shazde ، mostafanastary
#14
درود دوستان عزیزم

شاید باورتون نشه ولی بازی سازی برای من داره شغل اول میشه. قبلا انیمیشن بود . الان شده گیم سازی برای خودم یا مشارکت در پروژه های خارج . نه داخل کشور.

بذارید اندکی از خودم بگم براتون . من اولش با انیمیشن سازی شروع کردم. اون موقع دانشجو هم بودم. حدود 19 سالم بود که کل انیمیشن یه شرکت بزرگ رو دوش من بود. حقوقم رو ساعتی بهم میدادن . کلا در ماه شاید 50 هزار تومن میشد ولی من عاشقانه کار میکردم نه برای اونها بلکه برای دل خودم. هر موقع سفارشی میومد من کل سناریو رو میریختم به هم و اونو همونطور که دوست داشتم عوض میکردم. جالبه که بیشتر مواقع مشتری خوشش میومد و بعضی مواقع هم نه و من مجبور بودم از اول بسازم. یادمه من همون موقع ها به ساخت بازی علاقه مند بودم اما هیچ موتور انجینی نبود. فقط یه سری فریم ورک برای سی پلاس بود که منم تو برنامه نویسی حرفی برای گفتن نداشتم.
من تمام طرح هام رو روی کاغذ میکشیدم به امید روزی که بازی ساز بشم و اینها رو بسازم. هنوز هم همشون رو دارم.

بعد از مدتی من شرکت رو ترک کردم. حس کردم دیگه جای من اینجا نیست. هر چقدر اونها پیشنهاد بالاتر دادن من قبول نکردم چون حس کردم میتونم مستقل کار کنم. مدتی برای صدا و سیما و شرکت های تبلیغاتی انیمیشن ساختم اما دیدم بدجور روی مخ من هستن همشون. خصوصا صدا و سیما که اصلا چیزی به عنوان پول براش معنا نداره. برای همین دوباره فکر کردم که باز هم دارم اشتباه میکنم. این بود که تصمیم گرفتم فقط برای خارج کشور کار کنم

زبانم رو قوی کردم. خیلی براش وقت گذاشتم و توی لینکداین ثبت نام کردم. کم کم دیدم افرادی دارن برام پیام کاری میذارن. با علاقه ی تمام براشون کار میکردم و پولش رو یا گیفت کارت میدادن یا میگفتم فلان نرم افزار رو برام بخرن. چون ایران تحریم بود و هست. در حال حاضر هفته ای دو سه تا پروژه ی انیمیشن دارم که بهم سفارش داده میشه که بیشتر مال گیم است. هم اونها راضی هستن و هم من. حساب کنید 20 دلار برای یه کاری که 30 دقیقه وقت من رو میگیره چقدر برای اونها و من به صرفه است. اما دیدم هنوز باید ریسک کنم. برای خودم انیمیشن ساختم و جوایز زیادی گرفتم طوری که اتاقم پره از این چیزا اما هنوز راضی نبودم.

زمانهایی که بهم کار نمیخوره بهترین روزهای زندگی منه چون میشینم پای علاقه های خودم. یه موقعی فکر میکردم پروژه های خارج همه عالی و محشر هستن اما بعد دیدم که اصلا اینطور نیست و بیشترشون فکر نو ندارن . این بود که فکر خارج رفتن رو هم از سرم بیرون کردم چون دیدم اولش باید برای اونها عین یه برده کار کنم. در ضمن کار من جا و مکان نیاز نداره. تنها مشکل جابجایی پول بود که اونو یکی از دوستام حل کرد.

5 سال پیش اولین بازیم رو ساختم (Datswer)  که شکست مطلق بود. پول خوبی نصیبم کرد اما به علت اختلاف با ناشر باگ های اونو اصلاح نکردم. بازی کلا خرابه. اما هنوز توی استیم میبینمش.

آناهیتا رو ساختم که اندکی معروفیت برام آورد خصوصا جایزه ی TGC . و بعد از اون Just take your left. که فعلا روی کافه بازاره. اما هیچکدوم از بازیهام برای من درامد مالی نداشت.

خیلی ها بهم میگفتن بزنم تو کار بازی های کلماتی و غیره یا بازی های گوشی که طرفدار زیاد داره اما حقیقتا من با خودم خیلی روراستم و دیدم من برای این مدل بازیها هیچ انگیزه ای ندارم. من عمری برای دل خودم کار کردم و هیچ وقت هم درمونده نشدم. پس تصمیم گرفتم ادامه بدم.

متوجه شدم که بازی های من واقعا به درد موبایل نمیخوره. از طرفی نه از بازی های موبایل خوشم میاد و نه از مارکت های ایرانی.
این بود که تصمیم گرفتم فقط برای دسکتاپ بازی بزنم. شاید یه نسخه ی فارسی هم بدم برای کافه بازار اونم فقط برای تست سالم بودن بازی نه به قصد درآمد زایی چون ملت حال فکر کردن روی بازیهای ماجرایی رو ندارن و منم عاشق قصه گفتن هستم.

الان من در جایگاه مالی عالی نیستم. درامد متوسط دارم. اگر ازم بپرسین تا حالا شده فکر کنم بازی سازی رو بذارم کنار جواب میدم حتی به ذهنم هم خطور نکرده. من این مدل زندگی رو خودم انتخاب کردم و تا اخرش هم هستم. هنوز به انچه میخوام نرسیدم. شاید برسم شاید هم نه. فقط امیدوارم برسم. موضوع اینه که بعدها پشیمون نیستم چرا علاقه ام رو رها کردم.

اسکات کاتن سازنده ی سری بازی های FNAF  نوشته : "بچه هام و خودم تو فقر مطلق بودیم ( حدود 47 سالگی) من تصمیم گرفتم برم سمت یونیتی بلکه بتونم بهتر بشم اما بدتر شد. دیدم وقتم داره تلف میشه . برگشتم به موتور انجین قبلی و این بازی به ذهنم خورد".  الان ایشون بالای 50 میلیون دلار درامد داره.

سخن کوتاه کنم . سرتون رو خیلی درد  آوردم. چند جمله از کسی که هنوز خودش موفق نشده داشته باشین:

1 - خودتون رو پیدا کنید.
2 - خودتون رو فریب ندین. با توجه با امکاناتی که دارید گیم بسازید.
3 - هر جا حس کردین دارین اشتباه میرین مسیر رو عوض کنید یا شاید لازمه اندکی به عقب برگردین. همیشه دورخیز بیشتر , پرش بالاتر داره.
4 - دنبال موتور انجین ها نباشین.
5 - افکار خودتون رو پیاده کنید. هر چیزی دوست دارید بسازید. خودتون رو با هیچکس مقایسه نکنید حتی اونهایی که درامد عالی تو گیم دارن.
6 - پل های پشت سر خودتون رو خراب کنید. چون اگه خراب نکنید همیشه یه دلخوشی الکی دارین و برمیگردین به عقب و این یعنی هدر دادن زمان و عمر ( با دورخیز بالایی که گفتم اشتباه نگیرید) .
7 - اگه خسته شدید یاد بگیرید استراحت کنید نه اینکه رها کنید.
8 - به حرف دیگران اهمیت ندین. اونا از دل شما خبر ندارن.
9 - برای پول بازی نسازید.
10 - فقط تولید داشته باشین. دنیا برای ساخته های شما ارزش میذاره نه فکری که روی کاغذ هم نیومده.

و این جمله ی زیبای استیو جابز :
 "عاشقانه کار کنید طوری که حس کنید دارین شاهکار زندگیتون رو میسازین "

موفق باشید
 
با بهترین آرزوها
  پاسخ


#15
(1399/5/18، 11:46 صبح)Mehrdad نوشته است: درود دوستان عزیزم

شاید باورتون نشه ولی بازی سازی برای من داره شغل اول میشه. قبلا انیمیشن بود . الان شده گیم سازی برای خودم یا مشارکت در پروژه های خارج . نه داخل کشور.

بذارید اندکی از خودم بگم براتون . من اولش با انیمیشن سازی شروع کردم. اون موقع دانشجو هم بودم. حدود 19 سالم بود که کل انیمیشن یه شرکت بزرگ رو دوش من بود. حقوقم رو ساعتی بهم میدادن . کلا در ماه شاید 50 هزار تومن میشد ولی من عاشقانه کار میکردم نه برای اونها بلکه برای دل خودم. هر موقع سفارشی میومد من کل سناریو رو میریختم به هم و اونو همونطور که دوست داشتم عوض میکردم. جالبه که بیشتر مواقع مشتری خوشش میومد و بعضی مواقع هم نه و من مجبور بودم از اول بسازم. یادمه من همون موقع ها به ساخت بازی علاقه مند بودم اما هیچ موتور انجینی نبود. فقط یه سری فریم ورک برای سی پلاس بود که منم تو برنامه نویسی حرفی برای گفتن نداشتم.
من تمام طرح هام رو روی کاغذ میکشیدم به امید روزی که بازی ساز بشم و اینها رو بسازم. هنوز هم همشون رو دارم.

بعد از مدتی من شرکت رو ترک کردم. حس کردم دیگه جای من اینجا نیست. هر چقدر اونها پیشنهاد بالاتر دادن من قبول نکردم چون حس کردم میتونم مستقل کار کنم. مدتی برای صدا و سیما و شرکت های تبلیغاتی انیمیشن ساختم اما دیدم بدجور روی مخ من هستن همشون. خصوصا صدا و سیما که اصلا چیزی به عنوان پول براش معنا نداره. برای همین دوباره فکر کردم که باز هم دارم اشتباه میکنم. این بود که تصمیم گرفتم فقط برای خارج کشور کار کنم

زبانم رو قوی کردم. خیلی براش وقت گذاشتم و توی لینکداین ثبت نام کردم. کم کم دیدم افرادی دارن برام پیام کاری میذارن. با علاقه ی تمام براشون کار میکردم و پولش رو یا گیفت کارت میدادن یا میگفتم فلان نرم افزار رو برام بخرن. چون ایران تحریم بود و هست. در حال حاضر هفته ای دو سه تا پروژه ی انیمیشن دارم که بهم سفارش داده میشه که بیشتر مال گیم است. هم اونها راضی هستن و هم من. حساب کنید 20 دلار برای یه کاری که 30 دقیقه وقت من رو میگیره چقدر برای اونها و من به صرفه است. اما دیدم هنوز باید ریسک کنم. برای خودم انیمیشن ساختم و جوایز زیادی گرفتم طوری که اتاقم پره از این چیزا اما هنوز راضی نبودم.

زمانهایی که بهم کار نمیخوره بهترین روزهای زندگی منه چون میشینم پای علاقه های خودم. یه موقعی فکر میکردم پروژه های خارج همه عالی و محشر هستن اما بعد دیدم که اصلا اینطور نیست و بیشترشون فکر نو ندارن . این بود که فکر خارج رفتن رو هم از سرم بیرون کردم چون دیدم اولش باید برای اونها عین یه برده کار کنم. در ضمن کار من جا و مکان نیاز نداره. تنها مشکل جابجایی پول بود که اونو یکی از دوستام حل کرد.

5 سال پیش اولین بازیم رو ساختم (Datswer)  که شکست مطلق بود. پول خوبی نصیبم کرد اما به علت اختلاف با ناشر باگ های اونو اصلاح نکردم. بازی کلا خرابه. اما هنوز توی استیم میبینمش.

آناهیتا رو ساختم که اندکی معروفیت برام آورد خصوصا جایزه ی TGC . و بعد از اون Just take your left. که فعلا روی کافه بازاره. اما هیچکدوم از بازیهام برای من درامد مالی نداشت.

خیلی ها بهم میگفتن بزنم تو کار بازی های کلماتی و غیره یا بازی های گوشی که طرفدار زیاد داره اما حقیقتا من با خودم خیلی روراستم و دیدم من برای این مدل بازیها هیچ انگیزه ای ندارم. من عمری برای دل خودم کار کردم و هیچ وقت هم درمونده نشدم. پس تصمیم گرفتم ادامه بدم.

متوجه شدم که بازی های من واقعا به درد موبایل نمیخوره. از طرفی نه از بازی های موبایل خوشم میاد و نه از مارکت های ایرانی.
این بود که تصمیم گرفتم فقط برای دسکتاپ بازی بزنم. شاید یه نسخه ی فارسی هم بدم برای کافه بازار اونم فقط برای تست سالم بودن بازی نه به قصد درآمد زایی چون ملت حال فکر کردن روی بازیهای ماجرایی رو ندارن و منم عاشق قصه گفتن هستم.

الان من در جایگاه مالی عالی نیستم. درامد متوسط دارم. اگر ازم بپرسین تا حالا شده فکر کنم بازی سازی رو بذارم کنار جواب میدم حتی به ذهنم هم خطور نکرده. من این مدل زندگی رو خودم انتخاب کردم و تا اخرش هم هستم. هنوز به انچه میخوام نرسیدم. شاید برسم شاید هم نه. فقط امیدوارم برسم. موضوع اینه که بعدها پشیمون نیستم چرا علاقه ام رو رها کردم.

اسکات کاتن سازنده ی سری بازی های FNAF  نوشته : "بچه هام و خودم تو فقر مطلق بودیم ( حدود 47 سالگی) من تصمیم گرفتم برم سمت یونیتی بلکه بتونم بهتر بشم اما بدتر شد. دیدم وقتم داره تلف میشه . برگشتم به موتور انجین قبلی و این بازی به ذهنم خورد".  الان ایشون بالای 50 میلیون دلار درامد داره.

سخن کوتاه کنم . سرتون رو خیلی درد  آوردم. چند جمله از کسی که هنوز خودش موفق نشده داشته باشین:

1 - خودتون رو پیدا کنید.
2 - خودتون رو فریب ندین. با توجه با امکاناتی که دارید گیم بسازید.
3 - هر جا حس کردین دارین اشتباه میرین مسیر رو عوض کنید یا شاید لازمه اندکی به عقب برگردین. همیشه دورخیز بیشتر , پرش بالاتر داره.
4 - دنبال موتور انجین ها نباشین.
5 - افکار خودتون رو پیاده کنید. هر چیزی دوست دارید بسازید. خودتون رو با هیچکس مقایسه نکنید حتی اونهایی که درامد عالی تو گیم دارن.
6 - پل های پشت سر خودتون رو خراب کنید. چون اگه خراب نکنید همیشه یه دلخوشی الکی دارین و برمیگردین به عقب و این یعنی هدر دادن زمان و عمر ( با دورخیز بالایی که گفتم اشتباه نگیرید) .
7 - اگه خسته شدید یاد بگیرید استراحت کنید نه اینکه رها کنید.
8 - به حرف دیگران اهمیت ندین. اونا از دل شما خبر ندارن.
9 - برای پول بازی نسازید.
10 - فقط تولید داشته باشین. دنیا برای ساخته های شما ارزش میذاره نه فکری که روی کاغذ هم نیومده.

و این جمله ی زیبای استیو جابز :
 "عاشقانه کار کنید طوری که حس کنید دارین شاهکار زندگیتون رو میسازین "

موفق باشید
 
با بهترین آرزوها


خیلی خوب مفید بود
واقعا لذت بردم
 
  پاسخ


 سپاس شده توسط: Amirhesam.KH ، Mehrdad ، nariman
#16
سلام دوباره خدمت دوستان ، کمی سرم شلوغ بود و فقط متن هارو خوندم و فرصت پاسخگویی نداشتم ، راستشم الانم خیلی خوابم میاد وگرنه دوست داشتم دوباره طولانی کنم پستو :))

اول در جواب محمد ؛ همونطور که گفت شغل فعلی من بازی سازی نیست ، اونم به دلایلی که خودش میدونه و احتیاج به پول سریعی داشتم و مجبور شدم برم زیر دست کسی کار کنم که بازم خودش میدونه که من از این طرز کار خوشم نمیاد و انشالله تا 3 ماه دیگه هم از اینجا استفا میدم .

اما خب اینجا ی بحثی رو محمد گفت و رفتیم سر انگری بردز و سازندگانش ، من قبول ندارم برای پیروزی حتما بایستی ده ها بار یا حتی هزاران بار شکست بخوری تا بتونی موفق بشی ! شاید به شکست اول بتونی طعم پیروزی رو بچشی ، شایدم همون بار اول پیروز بشی ؛ اینا غیر ممکن و دور از ذهن نیستند ، اما اگر کسی بعد از شکست اول و یا در مرحله اول پیروز شده بدونید خیلی برتر از من و شما بوده و صرفا اسم شانس رو روی کارش نذارید و کارشو بی ارزش نکنید .

شنیدم ی دوستی ی بازی خیلی ساده ساخته بود و بعد شکست خورد و خیلی ناراحت شده بود ، به طوری که به زمین و زمان داشت فحش میداد ؛ کشیدمش ی جا بهش گفتم چه مرگته وحشی ؟؟؟ میگفت نه ، چون یکی دیگه خارج از ایران عین اینو ساخته و میلیون دلاری در آورده و منم اولینشو توی ایران ساختم باید حداقل میلیارد تومنی در میاوردم ازش !
خب این دلیل نمیشه ، اما اگرم اینو دلیل قانع کننده ای میبینید ، پس از همون اول شکست رو پذیرفتید ؛ اینکه ی شخصی ی کاری کرده و پیروز شده به این معنی نیست شما هم انجام بدید پیروز میشید ، ولی جالبه ، وقتی واردش میشید و شکست میخورید تازه میفهمید که هیچ پخی نیستید و تازه میفهمید که اون شخص از شما برتر بوده !
نقل قول: اما یه دسته که تقریبا خودم توی این دسته هستم، چند تا کار ساختم که فارغ از اینکه چقدر درآمد داشتن و الان هم چقدر درآمد دارن، باید بگم که برام شد یه سکوی پرتاب که بتونم به عنوان یه برنامه نویس، توی شرکت های مختلفی کار کنم! در واقع با ساخت چند تا کار، برای خودم اعتباری کسب کردم که من رو به عنوان یه فرد تقریبا دارای یه تجربه ی چند درصدی، هر جایی میرفتم ، استخدام میکردند!و برای اینکه دستتون بیاد! من میگم که بعد از بازی مدافعان، حدود 150 میلیون ، حقوق برنامه نویسی توی شرکت های مختلف گرفتم! که البته، فقط باهاش گذران زندگی میکنم، خب ولی قبول دارم که درآمدش به اندازه ی یک متخصص مغز و اعصاب نیست، ولی خب! یه مثالی که من میزنم همیشه به نزدیکانم، اینه که برنامه نویسی کنترل Z داره! ولی جراحی مغز و اعصاب! نه!
مصطفی جان ، ممنون از مطالب مفیدت ؛ منم این موضوع سکوی پرتاب رو قبول دارم و اگر به واسطه برخی کار هایی که انجام دادم نبود میشد گفت کار هایی که به عنوان دور کاری بهم هر از گاهی میخوره هیچ وقت نمیخورد ؛ دوستانی توی انجمن هستند که میدونند من از 365 روز سال حداقل نصفشو کاری برای انجام دادن دارم ، ضمن اینکه شغلی هم دارم که هر روز میرم و انجام میدم . اینکه مثال متخصص مغز و اعصاب مثال ضعیفی بود ، البته از نظر من ! با این وضعیتی که توی مملکت هست و مدارک و دانشجو های آبکی و نظام آموزشی منسوخ شده ، 90 درصد افرادی که پزشکی میخونن بعدا حتی صلاحیت راننده اسنپ شدن هم ندارن  =)) ‌
چه برسه به اینکه بخوای بری ازشون مشاوره بگیری یا خدایی نکرده برای جراحی بری زیر دستشون و به قول شما کنترل زد هم وجود نداره ؛ نهایتا کنترل دل بیمار بدبخت میخوره . 
نقل قول: اون نوجوون تو این انجمن چشمش به دهن آقا مجتبی هست...چشمش به دهن آقا مصطفی هست...چشمش به دهن دکتر رضایی هست...چشمش به دهن آقا حسام هست...چشمش به دهن محمد آقا هست...چشمش به دهن آقا ابراهیمی هست...
خب نریمان عزیز ؛ حرفات همه مورد قبول هست ، اگرم من یا کسی قبول نمیکنه دلیل بر این نیست که قابل قبول نیست ، نه ، صرفا واقعیت زندگی ما با هم متفاوت هست .
واقعیت زندگی من این هست که الان فقط ی با تجربه بی هیچی هستم ! میدونم چطوری باید بازی با کیفیت باشه ، میدونم چطوری باید ازش کسب درآمد بشه ، از مدیریت پروژه هم تجربه هایی دارم و از خیلی چیزا ؛ اما واقعیت دیگه ای هم این وسط هست که گم شده وسط همه اینها ، مهم تر از همه این هست که من صلاحیت اینکه بخوام به کسی بگم راه زندگیش رو چطوری انتخاب کنه ندارم ، چون من الان ی نمونه زنده موفق نیستم ؛ همه میدونن که ایده های خوب و کار های خوبی دارم ، اما همه هم اینو میدونن که موفقیت بزرگی در حال حاضر ندارم ؛ گذشته اصلا برام مهم نیست ، چیزی که مهمه اینه که الان هیچی نیستم .

با اسم این افراد خودتونو گول نزنید ، قرار نیست از دهن ما بشنوید که راه موفقیت چیه ، کوین ترودو که یکی از موفق ترین شخصیت های حال حاضر دنیا هست ؛ میگه اولین اصل در موفقیت این هست که " ببینید به چه کسی گوش میدید " ؛ خب وقتی کسی از این افراد هنوز موفق نشده ؛ چرا میخواید چشم و گوش خودتونو به ما بسپارید ؟؟؟

من خودم قبلا عین همینو گفتم که روی زندگیم دارم قمار میکنم ؛ خودم گفتم و خودمم قبولش دارم ، توی اوج تحصیلم رو ول کردم هرچند چاشنی پول و مشکلات خانوادگی هم بود اما خودم خواستم که ولش کردم وگرنه امسال توی ترم جدید دوباره ثبت نام میکردم . بذارید خیال همه رو راحت کنم ، اگر قرار بود با درس خوندن همه به جایی برسن این همه لیسانسه بیکار و دکترای معتاد نداشتیم ، پس اینم ی قماره دیگه نه ؟ قمار سر چی ؟ سر اینکه کارمند تو سری خور ی سری لاشخور بشی ؟ حداقل اگر قمار هم میخواید بکنید باید روی چیزی باشه که ارزش قمار رو داشته باشه . برای شخص من بازی سازی ی قمار 50 / 50 هست ، اون 50 درصد رو هم اگر اختصاص ندادم به خودم بخاطر این هست که فعلا پولی در بساط ندارم ، اونم میداشتم با غرور کامل میکنم من 100 درصد موفق میشم . تازشم من فقط بازی سازی نمیکنم ، من چندین زبان برنامه نویسی بلدم که هر لحظه فکر کنم دارم خراب میکنم میتونم نهایتا کمی به عقب برگردم و دوباره زندگیمو جمع کنم . اما اگر شما با بازی سازی و وابسته به کانستراکت میخواید قمار کنید ، نه قبولش ندارم . شکست میخورید . میخواید بازی سازی کنید ؟ باید برنامه نویسی هم یاد بگیرید ، یاد نمیگیرید ؟ در آینده بالاخره شکست میخورید ، شاید هم نخورید شایدم ی سری مسائلی پیش اومد که دیگه لزومی بر برنامه نویسی نبود ، اما الان واقعیت اینه که شکست میخورید .
نقل قول: 1 - خودتون رو پیدا کنید.
2 - خودتون رو فریب ندین. با توجه با امکاناتی که دارید گیم بسازید.
3 - هر جا حس کردین دارین اشتباه میرین مسیر رو عوض کنید یا شاید لازمه اندکی به عقب برگردین. همیشه دورخیز بیشتر , پرش بالاتر داره.
4 - دنبال موتور انجین ها نباشین.
5 - افکار خودتون رو پیاده کنید. هر چیزی دوست دارید بسازید. خودتون رو با هیچکس مقایسه نکنید حتی اونهایی که درامد عالی تو گیم دارن.
6 - پل های پشت سر خودتون رو خراب کنید. چون اگه خراب نکنید همیشه یه دلخوشی الکی دارین و برمیگردین به عقب و این یعنی هدر دادن زمان و عمر ( با دورخیز بالایی که گفتم اشتباه نگیرید) .
7 - اگه خسته شدید یاد بگیرید استراحت کنید نه اینکه رها کنید.
8 - به حرف دیگران اهمیت ندین. اونا از دل شما خبر ندارن.
9 - برای پول بازی نسازید.
10 - فقط تولید داشته باشین. دنیا برای ساخته های شما ارزش میذاره نه فکری که روی کاغذ هم نیومده.
دکتر رضایی ، واقعا همیشه صحبت های شما انگیزه آدمو بالامیبره ، هرچند آدم با انگیزه نادون بدرد هیچ چیزی نمیخوره .
ولی واقعا عمق کلماتتون رو با تک تک سلول های بدنم احساس کردم .
هنوز هم خیلی از نصایح که توی اصفهان فرمودید رو یادم هست و تعداد زیادی رو یادداشت کردم که انشالله به وقتش تعدادیش رو هم عملی میکنم .
درباره اینکه گفتید دنیا برای افکار شما ارزشی قائل نیست رو صد درصد و شدیدا قبول دارم ؛ تا زمانی که ی چیزی رو کاغذ نیاد حتی قابل گفتن هم نیست ، مثل انشایی میمونه که داری از ذهنت میخونی ، اما هیچ وقت این انشاهای ذهنی نمره 20 رو نمیگیرن ... تا زمانی که ی چیزی مکتوب نشه و به مرحله تولید نرسه ، اصلا ارزشی نداره و شما عملا با یک انسان بی تلاش نادان فرقی نمیکنید !
درباره گزینه 2 ، واقعا ی تعداد از باور های منو دگرگون کرد ، هرچند با توجه به وضعیتی که داشتمم غیر از این نمیتونستم باشم ، اما خب حداقلش اینه که الان قبول دارم که وضعیت همینه و امکانات هم همینه ، پس با همین امکانات میرم جلو نه اینکه بخاطر کمبود امکانات و یا پول بخوام کار نکنم .
خداروشکر گزینه 6 تنها گزینه ای هست که در حال حاضر خیلی خوب دارمش  =)) ‌ =)) ‌ خیلی خوب پل های پشت سرمو ترکوندم دیگه حتی دانشگاهم رام نمیدن  =)) ‌
ولی خیلی از مسائلی که گفتید رو حتما توی زندگیم بیشتر اعمال میکنم .
متاسفانه به دلایلی که هممون داریم تجربه میکنیم گاهی اوقات همین استراحت برای من حکم ی خواب عمیق و داره و ماه ها حتی نمیتونم درباره کارم صحبت کنم ، اینکه دوباره برمیگردم به نوع خودش معجزه ای است ...
گزینه 9 هم خوب بود ، من ترجیح میدم با عشق به کارم به پول فکر کنم . غیر از این باشه امیدی به ادامه راه ندارم ؛ شاید در اون صورت ترجیح بدم فقط بازی هایی بسازم که توی 1 . 2 ماه طول میکشن ، اما اگر یکی دو سال وقتمو میذارم تا فقط بتونم API شخصی خودمو بنویسم ، این کار و میکنم تا ازش بتونم بار ها و بار ها استفاده کنم و باهاش بازی هایی بسازم که میلیارد ها تومان پول و صد البته خارج از ایران هم موفق بشن بسازم .

به هر حال ، سرتون رو درد نیارم ، از خوابم دارم میمیرم :))
موفق و پیروز باشید .
  پاسخ


 سپاس شده توسط: nariman ، amin hosseini ، Amirhesam.KH ، shazde ، Master Badfar ، Mehrdad
#17
خیلی خیلی ممنونم از همه اساتید و بزرگانی که افتخار دادن و تو بحث شرکت کردن. من به هدفم از ایجاد تاپیک رسیدم.
بدیهیه که ما نه اجازه داریم و نه میتونیم برای زندگیه کسی نسخه بپیچیم اما فکر میکنم این حق هر کسی هست که نسبت به راهی که تصمیم داره انتخاب کنه اطلاعات درست دریافت کنه تا خودش بتونه تصمیم بگیره. صحبتهای خیلی خوبی تو این موضوع انجام شد و امیدوارم بازهم بزرگان دیگه انجمن افتخار بدن و تو بحث شرکت کنن.
من فقط یک نکته مهم رو عرض کنم...
اگر روزی عزیزی به بازیسازی علاقمند شد و برای اولین بار وارد انجمن شد و شروع به خوندن آرشیو تاپیکها کرد... بدونه که این تاپیکی که الان درحال خوندن پستهاش هست یک تاپیک معمولی نبود که چهار نفرم توش اظهار نظر کرده باشن. این افرادی که به طور مفصل دیدگاه هاشون رو بیان کردن (و امیدوارم در ادامه هم بیان کنن) اکثرا از بزرگان و اساتید انجمن و صنعت بازیسازی هستن و از اون مهمتر همگی در یک بخشی از مهارتهای صنعت بازیسازی به درجه استادی رسیدن.
پس به سادگی از روی تک تک واژه هاشون نگذرین.
من بازهم تشکر میکنم.
  پاسخ


 سپاس شده توسط: Amirhesam.KH ، shazde ، Master Badfar ، Mehrdad ، hasansanaei ، M.gh
#18
آقا جاداره این موضوع مهم بشه
چون هر کی نخونه از دستش پریده!
  پاسخ


 سپاس شده توسط: ARKEYA ، Amirhesam.KH ، nariman ، hasansanaei
#19
سلام.
تو ایران بازاری غیر از موبایل وجود نداره پس اگر هدف موفقیت مالیه باید این بازار خوب درک بشه.
اولا که صنعت گیم چیز الکی ای نیست پس دست کمش نگیرید دلیل هم زیاد داره. یک اینکه هر ساله حجم بازار گیم و مخصوصا بخش موبایل داره رشد می‌کنه. حجم بازار گیم الان حدود ۱۵۰ میلیارد دلاره و موبایل به تنهایی نصف این بازارو تشکیل میده. این مقدار از مجموع صنعت موسیقی و فیلم جهان بیشتره ! توجه کنید، موسیقی و فیلم. دو تا بازاری که اینقدر دور و برشون سر و صدا هست و تمام مردم جزییاتشو میدونن و سلبریتی های دوزاری امروزی الگوی جوون ها میشه. ولی کسی از عوام که مطالعه ای نداشته کسی از افراد تأثیرگذار و موفق صنعت گیم رو نمیشناسه. ولی همون آدم حداقل یه بار اسم کارداشیان و اینا به گوشش خورده یا عکسشونو دیده. یه مقایسه دیگه بخوام بکنم فوتباله. گنده ترین تیمای فوتبال مثل رئال مادرید و بارسلونا و بایرن و ... با اون همه دبدبه و کبکبه و شلوغ کاری و کارمند و تجهیزات در سال درآمد ناخالصی تقریبا ۶۰۰-۷۰۰ میلیون دلاری دارن که خالصش میشه حدود ۵۰ میلیون دلار. یعنی یه باشگاه گنده فوتبال آخر سال هنر کنه ۵۰ میلیون دلار سود کنه. حالا بخوایم یه مقایسه کنیم با شرکتهای گنده بازیسازی مثل سوپرسل و کینگ و پلی ریکس درآمدشون در سال به ۵۰۰ میلیون هم میرسه. یعنی مقایسه شون شبیه شوخی میمونه. امیدوارم درک کرده باشید چه گردش پول سرسام آوری تو صنعت گیم وجود داره.
یه مصاحبه می‌خوندم از دو تا برادر دوقلویی که شرکت playrix رو تاسیس کردن. سازنده ی بازیهایی مثل gardenscapes و farmship و ... می‌گفت ما الان هر کدوممون شخصا میلیارد حساب میشیم و دارایی مون از ۲ میلیارد دلار گذشته ولی کسی مارو نمی‌شناسه. بعد سلبریتی های دوزاری با دارایی ۵ میلیون دلاری و ۱۰ میلیون دلاری هر روز تو اخبار و شبکه های اجتماعی ازشون حرف زده میشه.
بازار موبایل ایران هم هر سال داره بزرگتر میشه. مثلا سال ۹۸ نسبت به ۹۵ حجم بازار چند برابر شده. چشم اندازش مثبته و در آینده رشدش بیشتر هم میشه ولی خب قائدتا درصد رشدش نسبت به صنعت موبایل ترکیه و اسرائیل و فنلاند حرفی برای گفتن نداره. دلیلش هم مشخصه. تجربه کم، نیروی انسانی محدود، تحریم، ارزش کم پول و ...
اون دفعه داشتم یه گزارش/مقاله می‌خوندم درباره صنعت گیم اسرائیل. صنعتشونم بر مبنای موبایله یعنی شرکت مطرح که برا پی سی بازی بسازه نداره. صنعتشون رو سه تا استودیو تونستن بکشن بالا، moon active، jelly button games، plarium. این سه تا استودیو الان جمعا بالای هزارتا کارمند دارن. از سراسر جهان هم نیرو میگیرن. بازیاشونم همه جزو پرفروش ها و پردانلود های گوگل پلی و اپ استوره. تو اون گزارش اول نوشته بود هدف صنعت گیم اسرائیل صادر کردن فرهنگ از طریق موبایل از طریق سرگرمی و شادی هست. ببیند چقد این صنعت مثلا براشون مهمه و میدونن پتانسیل داره که میان روش سرمایه گذاری میکنن. بعد ما هر روز تو ایران از این حرفای صادرات صنعت و اینا رو میشنویم آخرشم هیچی به هیچی. فقط ادعای تو خالی 1
صنعت گیم ترکیه هم یه مسیر مشابهی رو شروع کرده. یه استودیو مطرح دارن تو استانبول به اسم peak. سازنده ی بازیهای toon blast و toyblast. این شرکت هدفش این بوده که با نیروی کار محلی ترکیه بتونه تو صنعت گیم جهانی حرفی برای گفتن داشته باشه و موفق هم بوده. طبق بررسی ها این استدیو تونسته تاثیری رو صنعت گیم ترکیه بزاره که سرمایه گذارا توجهشون جلب شده به این سمت. خیلی از جوون ها علاقه پیدا کردن تو فضای گیم کار کنن. تولید ناخالصی کشور ترکیه رو برده بالا و ...
یه چیز دیگه هم بگم. خودتون بهتر میدونید که بازی ساختن کار سختیه. اگر هدف موفقیت مالیه باید بازی با کیفیت و استاندارد بسازید. تنهایی نمیشه یا خیلی سخت میشه بازی استاندارد ساخت. چون مسیر مشخصه : بازی خوب بساز، تبلیغات کن دانلود بگیر، کاربرهات رو تو بازی نگه دار، از کاربرهات بلد باش پول بگیر و بازیت موفق خواهد شد. به حرف ساده اس ولی تو جزییاتش سخت میشه. این کارهارو یه نفر واقعا نمیتونه انجام بده. خب وقتی نمیتونه چرا باید انتظار درآمد میلیاردی داشته باشه ؟ یه دو دو تا چارتای ساده اس دیگه.
صنعت گیم هم مثل هر صنعت دیگه ای یه بخش اصلی یا mainstream داره که شرکت ها میان و هزینه سنگین برا جذب کاربر میکنن و هزینه شون هم برمیگرده. یه بخش مستقل یا ایندی داره که بیشتر بازیها تجربیه، گردش مالی کمی داره، افراد یا استدیو ها زیاد بودجه تبلیغات ندارن و در نتیجه درآمد زیادی هم توش نیست. شما اگه میخوای تکی یا سه چهار نفری کار کنی باید بدونی که تو فضای مستقل هستی و نباید انتظار الکی داشته باشی. اره، داشتیم کسایی که یه بازی زدن، گرفته و خوشبخت شدن ولی اون شانسیه. با مطالعه میشه شانس موفقیت رو بالا برد ولی همیشه جوابگو نیست بهرحال.
زیاد حرف زدم درآخر اینو بگم تو ایران با این وضع داغون که همش شده رانت و رانت بازی و پارتی و اینچیزا کسی که بخواد برا خودش کار کنه فضای گیم و برنامه نویسی تقریبا تونسته از این آفت ها در امان بمونه و یه شایسته سالاری نسبی توش برقرار هست که آدم رو امیدوار می‌کنه. تو هر کاری شما تلاش کنی و مسیرت درست باشه میتونی موفق باشی.
توکلتون به خدا باشه.
مخلص همگی.
  پاسخ


#20
بحث مارک مهم خورد .
  پاسخ


 سپاس شده توسط: Amirhesam.KH


موضوع‌های مشابه…
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  وینوس - خروجی آفلاین اندروید miladesign 476 263,311 1403/10/23، 02:18 عصر
آخرین ارسال: Tggi
Wink سوال در مورد تبلیغ بازی در تپسل _1515Team_ 2 1,964 1403/10/22، 08:05 عصر
آخرین ارسال: Tggi
  انتخاب رشته کامپیوتر M.Y 5 3,276 1401/4/11، 06:21 عصر
آخرین ارسال: M.Y
  خرید سورس بازی های شما Hamed85 4 2,772 1401/1/31، 11:02 صبح
آخرین ارسال: Hamed85
  فروش سورس شبه بازی ۴۱۱۴۸ امیرعلی فیروزبخش 0 1,665 1400/11/18، 09:09 عصر
آخرین ارسال: امیرعلی فیروزبخش

پرش به انجمن: